ما همیشه با تو بوده ایم....این روزها بیشتر

غذای بهشتی خوردم !

داشتم خاطره ای از سید حسن نصرالله از زبان پدرش می خوندم  خیلی جالب و اثر گذار بود. ولی نکته ای که توجهم رو جلب کرد خوابی بود که پدرش قبل از تولدش دیده بود ؛ بعدش به این  فکر کردم که من چقدر دوست دارم بچم  خاص و اثر گذار باشه و تا جاییکه در توانم هست دارم براش تلاش می کنم : انجام دستور العمل های کتاب ریحانه بهشتی به انضمام : . . . (جزوه ی کاملم رو بعدا منتشر می کنم !!!؟) من دارم این کارا رو می کنم که دخترم و نسل و ذریه م خدمتگزار و شیعه باشن و این تنها آرزومه ، ولی آیا باید خواب ببینم ؟ تا یقین پیدا کنم که مسیرم درسته و فرزندم ویژه ست ؟  نمیدونم و احتمالا جوابش اینه : نه ! کمی دلم گرفت که آیا ما رو تحویل ...
30 تير 1391

یک کشف مهم برای راحتی خانمهای باردار

چند روزه به کشف مهمی رسیدم و از اجرا کردنش بسیااار مشعوفم ؛ وقتی جنین بزرگ میشه ، از حدود ماه 5 و 6 ، اگر مادر دل بالا بخوابه بچه می افته روی یکی از رگ های اصلی و بند اومدن جریان خون اتفاقات نا گواری در پی خواهد داشت. حالا کشف بزرگ من : وقتی داریم راه می ریم یا نشستیم ، جنین و همون رگ مذکور در مقابل هم قرار دارن ولی به هم فشاری نمیارن ، اگه همین موقعیت رو موقع خواب شبیه سازی کنیم پس مشکلی پیش نمیاد! به همین راحتی حالا من موقع خوابیدن بالش ها رو جوری تنظیم می کنم که هم دل بالا باشم و هم جنین رو به او رگ نچسبونم ، البته این وضعیت رو بین پهلو به پهلو شدنام اجرا می کنم نه واسه خوابیدن بلند مدت.   پ.ن : همین جوری که پیش بره ، بار...
29 تير 1391

من و زایمان در آب

یکی از فواید خیلی مهم کلاس های زایمان در آبمون اینه که محل برگزاری کلاس کنار اتاق زایمانه ! و لا اقل روز زایمان با محیط آشنایی کافی رو داریم. و مامایی که هر هفته استاد کلاس ماست روز زایمان از همون لحظه اول در کنارمون حاضر میشه تا دکتر بیاد و اگر خانم دکتر دیر بیاد چون خودش خیلی با تجربه ست و مهربون ! نگرانی ها رو خیلی کاهش میده ،  این هفته ورزشهای جدید و انواع ماساژها رو تمرین کردیم. و شیر خرمای خوشمزه هم خوردیم. یکی از خانومای هفته پیش زایمان کرده بود ؛ سزارین... بعد از این همه کلاس و ورزش و تمرین نتونسته بود زایمان طبیعی کنه ، نه در آب و نه در خشکی  و درصد این مدل افراد خیلی هم کم نیست !  نمی دونم چه بر سرم خواهد...
29 تير 1391

سالگرد ازدواج

همیشه تمام تلاشم رو می کردم که خیلی خوب باشم ، همونطور که همسری می خواد ؛ تا محبتش رو جلب کنم ؛ تا زندگی رو براش لذت بخش کنم ؛ تا خونه اومدن رو براش خواستنی کنم ؛ تا وقتی ازش می پرسن از زنت راضی هستی با تمام وجود بگه آره ؛ تا از اینکه با من ازدواج کرده احساس پشیمونی نکنه؛ تا همه ی محبتش رو بذاره واسه من... اما این روزها انگار دلم می خواد که u  رو بیشتر از من دوست داشته باشه !  ولی نمی دونم چرا ، واقعا چرا ؟ این خیلی خوبه که هنوز هم منو حتی به یو ترجیح میده ولی انگار خیلی دارم "مادر" می شوم ... همه چیز برای دخترم ؛ حتی محبت انحصاری شوهرم...     ...
24 تير 1391

کلاس زایمان در آب

امروز اولین جلسه کلاس زایمان در آب تشکیل شد! از ساعت 5 و نیم تا 7 و نیم ، و خب انصافا کلاس خوبی بود. 4 تا خانم کپل و شکم گنده که هی به شکماشون نگاه می کنن و با ذوق و خنده و شادی درباره ی این شکم های برامده حرف میزنن. توی اتاق مجاور اتاق زایمان ! البته زائویی توش نبود ! کف زمین با کلی بالش و بالشتک و محیطی کاملا زنونه که چادر و روسری رو دراری و راحت لم بدی یا پاتو دراز کنی و خلاصه هر جور که راحتی بشینی سر کلاس. توی این هوای گرم دو تا کولر هم روشن می کنن تا مبادا گرمت بشه.با پذیرایی مخصوص خانمهای باردار : شیر و خرما ! اینقدر خوشمزه بود که نگو ، انگار که تا حالا شیر خرما نخورده باشی!!!   یک مامای مهربون و با تجربه و خوش رو و خدا رو ش...
20 تير 1391

وقتی که تو شهید بشوی

یقین دارم  که خدا تو رو همین جوری نمی بره حتما شهیدت می کنه از بس که هیچ شباهتی با زمینی ها نداری   اینو نوشتم واسه روزی که اتفاق افتاد واسه اینکه حالا که هستی لحظه لحظه شو با تمام وجود فرو بدم تو خودم واسه اینکه ادعا کنم اولین نفری بودم که می دونستم چرا؟ چون هیچ کس مثل همسرت تو رو نمی شناسه... از همین الان صبر میخوام ازت...ممنونم 
20 تير 1391

دخترم تکان می خورد

در حالیکه تمام زنها با اشتیاق تمام ازم می پرسن "بچه ات تکون می خوره " مردا ازم می پرسن "حالا بچه ات کی به دنیا می یاد"   انگار مردا باید بچه رو ببینن تا باورش کنن ولی زنها از همون روزهای اول باورش می کنن... حالا هی بگید زن و مرد با هم فرقی ندارن!
2 تير 1391